فراخوان پنجمین دوره مسابقه داستان کوتاه Owl Canyon Press Short Story Hackathon #5 منتشر شد.
- مهلت: ۱۱ شهریور ۱۴۰۲
این مسابقه توسط Owl Canyon Press، یک ناشر مستقل مستقر در کلرادو برگزار می شود. از تیم های نویسندگی (هر تیم ۲ نویسنده) دعوت می شود تا یک جفت داستان کوتاه متشکل از ۵۰ پاراگراف بنویسند و ارسال کنند.
درباره مسابقه
- این رقابت به این صورت برگزار می شود که برگزارکننده (Owl Canyon Press) پاراگراف اول (Paragraph #1) و دو پاراگراف بعنوان آخرین پاراگراف (Paragraph #50A و Paragraph #50B) را ارائه می دهد و نویسندگان باید پاراگراف ۲ تا ۴۹ را بصورت یکی در میان بنویسند. بدین ترتیب در انتها، با دو چرخش بر اساس پاراگراف انتهایی، دو داستان شکل می گیرد. راهکار اجرایی معرفی شده توسط برگزارکننده این است که برای شروع داستان، نویسندگان بین خودشان قرعه کشی کنند(با سکه). نویسنده ای که برنده شد از پاراگراف دوم شروع به نوشتن می کند، این شانس را دارد که مسیر اصلی را در اختیار می گیرد و پاراگراف «#50A» را بعنوان پاراگراف آخر انتخاب می کند. اما نویسنده دیگر که پاراگراف های فرد را خواهد نوشت، این شانس را دارد که پاراگراف ۴۹، یعنی یکی مانده به آخر را خواهد نوشت و پاراگراف «#50B» را بعنوان پاراگراف آخر داستان خود انتخاب می کند. در نهایت هر نویسنده، یکی از داستان ها را در پنل ثبت نام، ارسال می کند. به دیاگرام زیر توجه کنید:
- شرکت در این رقابت برای همه نویسندگان جهان آزاد است.
- شرکت کنندگان حتما باید بثورت عضو یک تیم دو نفره در مسابقه شرکت کنند.
- داستانها باید به زبان انگلیسی باشند.
- کل متن ارسالی باید شامل ۵۰ پاراگراف باشد. پاراگراف اول و انتهایی ثابت است و باید یکی از دو پایان ارائه شده، بعنوان پاراگراف نهایی هر شرکت کننده استفاده شود.
- محدودیتی در حداکثر تعداد کلمات وجود ندارد، اما هر پاراگراف باید حداقل ۵۰ کلمه باشد. با خیال راحت از هر تعداد کلماتی که برای گفتن داستان نیاز دارید استفاده کنید.
- دیالوگ در متن مجاز است. اما باز هم هر پاراگراف نباید کمتر از ۵۰ کلمه باشد.
- تمامی حقوق داستان های کوتاه برای گروه های نویسنده محفوظ است.
- تیم های نویسنده موافقت می کنند که به Owl Canyon Press اجازه دهند داستان های آنها را در یک گلچین منتشر کند.
- عدم رعایت هر یک از دستورالعمل های مسابقه ممکن است منجر به رد صلاحیت شود.
- به برندگان در دسامبر ۲۰۲۳ اطلاع رسانی خواهد شد.
- تقریباً هر نوع، ادبی، علمی تخیلی، فانتزی، دیستوپیایی، عاشقانه، هر چه باشد پذیرفته می شود. اما بهتر است نگاهی به پاراگراف های ابتدایی و انتهایی بیندازید.
- در هرثبت نام، امکان ارسال دو داستان برای دو نفر وجود دارد. اما تیم ها می توانند بیش از یک باز ثبت نام کنند تا آثار بیشتری ارسال کنند.
- دور اول ارزیابی آثار توسط برندگان قبلی مسابقه و بر اساس پاراگراف های آغازین و پایانی ارائه شده قضاوت خواهد شد. انتخاب نهایی توسط ناشر و بر اساس داستان، شخصیت و … برای تعیین تیم های برنده انجام می شود.
پاراگراف اول مسابقه:
No coverage, not even one bar; the battery was dead anyway. It was still daytime, but there was an overcast and the sky had a perfectly even dullness, so there was no way to tell what time of day it was, much less which direction was north or south or anything else for that matter. A two-lane blacktop road snaked up into the distance and disappeared into some trees, or a forest if you wanted to get technical about it. It also snaked down toward some lumpy hills and disappeared there as well. What sounded like a two-stroke chainsaw could be heard in the distance, but it was impossible to tell whether it was up in the forest or down in the lumpy hills. This had been happening more often lately. Two different ways to go, with a dead battery and no bars, and nobody left to blame.
ترجمه پاراگراف اول مسابقه:
گوشی آنتن نمیداد، حتی یک خط. البته، اگر هم آنتن میداد، باتریِ گوشی دیگر خالی شدهبود… شب هنوز فرا نرسیدهبود. با این حال، ابرهای خاکستری سرتاسرِ آسمان را با لایهای کاملاً یکدست از رِخوت و سُستی پوشانده بودند. فهمیدن این که چه وقت از روز است غیرممکن بود، چه برسد به پیدا کردن جهت شمال و جنوب یا فهمیدن چیزهای دیگری از این دست… یک جادهی آسفالتِ دوطرفه در امتداد افق و به سوی دوردستها میخزید، ادامه مییافت و در میانهی جمعی از درختان – البته، اگر کمی دقت به خرج دهیم، باید از واژهی درختزار استفاده کنیم ـ محو میشد… از سمت دیگر نیز این جاده چون ماری به سوی تپههایی ناهموار میخزید و در آن جهت هم ناپدید میشد… صدایی شبیه به صدای یک ارهبرقیِ دوزمانه از دور شنیده میشد. ولی، تشخیص این که صدا از آن بالا و از سوی جنگل میآید یا از آن پایین و از جانب تپههای ناهموار، غیرممکن بود. اخیراً، این ماجرا بیشتر از قبل رخ میداد… دو مسیر متفاوت پیش روست. در جایی بدون آنتندهی، با یک باتریِ خالی از شارژ، و در حالی که دیگر هیچ کسی برای سرزنشکردن باقی نماندهاست…
پاراگراف ۵۰ حالت الف(Paragraph #50A)
They made their way through the crowd, and back to the Eldorado. And as they approached it, a crow flew directly over their heads and landed on the hood and then looked at them. They stood some distance away and watched the crow watching them. Another crow flew directly overhead and landed beside it. The first crow squawked and then both flew away. They watched the crows disappear, looked at each other, and then got in the Eldorado. Only one way to go this time, with five bars and full battery.
ترجمه پاراگراف ۵۰ حالت الف(Paragraph #50A)
از لابهلای جمعیت به راه خود ادامه دادند و به سوی کادیلاک اِلدورادو بازگشتند. نزدیک که شدند، کلاغی درست بالای سرشان در هوا سُر خورد، روی کاپوتِ ماشین فرود آمد و به آنها چشم دوخت. با اندکی فاصله، ایستاده مشغول تماشای کلاغ بودند که خود مشغول تماشای آنان بود… کلاغی دیگر پروازکنان از بالای سرشان رد شد و در کنار کلاغ اولی فرود آمد. کلاغ اولی قارقاری کرد، پر کشید و رفت. آنها رفتن کلاغها را تماشا کردند، به یکدیگر نگاهی انداختند و داخل اِلدورادو شدند. این بار، فقط یک راه برای رفتن بود. گوشی کاملاً آنتن میداد. باتریِ گوشی هم پر بود…
پاراگراف ۵۰ حالت ب(Paragraph #50B)
The crowd parted as they approached, and it was hard to say if it was out of respect, reverence, fear, or awe, or possibly a combination of all four. The Eldorado was where they’d left it but was now fully engulfed in flames. The murder of crows was gone and all that remained of their presence was the random pattern of white spatters on the ground. Nowhere to go this time, even with five bars and a full battery.
ترجمه پاراگراف ۵۰ حالت ب(Paragraph #50B)
با نزدیکشدنِ آنها، جمعیت راه را برایشان باز کردند. معلوم نبود این رفتار نشانهی عزت و احترام بود، ناشی از ترس بود، به واسطهی بُهت و شگفتی بود یا ترکیبی از تمام اینها… کادیلاک اِلدورادو همان جایی بود که قبلاً پارک کردهبودند، با این تفاوت که داشت در میان شعلههای آتش میسوخت. دستهی کلاغهای رفتهبودند. و لکههای سفیدی که بدون هیچ نظمی در سرتاسر سطح زمین پخش شدهبودند تنها یادگار حضورشان بود… این بار، هیچ جایی برای رفتن نداشتند، با این که گوشی به خوبی آنتن میداد و باتری پر بود…
نحوه انجام مسابقه
- پاراگراف اول را کپی و در نرم افزار ویرایشگر متن خود جایگذاری کنید، ۴۸ پاراگراف بعدی را به نوبت بنویسید و سپس دو نسخه را جدا کنید:
- ۲ نسخه از پاراگراف های ۱-۴۹ را ذخیره کنید – یک نسخه برای هر نویسنده مشترک.
- نویسنده A پاراگراف 50A را به داستان خود اضافه می کند و آن را با یک نام منحصر به فرد ذخیره می کند.
- نویسنده B پاراگراف 50B را به داستان خود اضافه می کند و آن را با یک نام منحصر به فرد ذخیره می کند.
- تیم (یعنی یکی از نویسندگان مشترک) در سایت حساب کاربری ایجاد می کند و هر دو نسخه را با درج مشخصات نویسندگان آپلود می کند.
هزینه شرکت در مسابقه
- رایگان است.
جوایز مسابقه
- جایزه اول: ۲۰۰۰ دلار
- جایزه دوم: ۱۰۰۰ دلار
- جایزه سوم: ۵۰۰ دلار
یک پاسخ
مهلتشو تمدید نکردن؟