چطور در هجوم اندوه، اثر هنری و ادبی خلق کنیم؟ (بخش اول)
همه ما کم و بیش روزهای تلخ و اندوهبار را تجربه کردهایم. روزهایی که کش میآیند و ثانیه ها و دقیقه هایی که انگار تمام شدنی نیستند. در این لحظات شما چه کاری میکنید؟ چه راهی برای احساس سریعتر گذشتن زمان و توجه کمتر به فشار روی قلبمان وجود دارد؟
راستش را بخواهید، همین روزها، و همین الان که دارم این مطلب را برای شما آماده میکنم، با تداوم اتفاقات تلخ و آزاردهنده روبرو هستم و مثل خیلی از شما با اندوه و خستگی، کار میکنم و ادامه میدهم تا بهتر باشم. اما به روش خودم؛ و آنطور که به این میانسالی سخت رسیدم. این مطلب را هم برای این آماده کردم تا با هم محتوایی علمی و کاربردی را به همراه بخشی از تجارت و دانستههای خودمان به اشتراک بگذاریم.
قبل از شروع چند سوال می پرسم که شاید برای ورود به موضوع مهم باشند.
- شما در رویارویی با اندوه، تراژدی یا درد، چه پناهگاهی دارید؟
- اصلا آیا راهی قطعی برای رهایی از اندوه وجود دارد؟
- آیا باید بدنبال رهایی از اندوه بود؟
- آیا فضیلتی در اندوه وجود دارد؟
از اینکه با من در بخش نظرات همفکری میکنید، سپاسگزاری میکنم. لطفا در ادامه با من همراه باشید و این مطلب را هم با کسانی که برای شما اهمیت دارند، به اشتراک بگذارید.
۱- پذیرفتن احساسات
هنر یکی از بهترین راهها برای ابراز و پردازش احساسات است. ما هنرمندان باید احساسات خودمان را بپذیرم و اجازه بدهیم این احساسات در آثار ما بازتاب پیدا کند. پذیرش احساسات، بهویژه احساسات منفی مثل اندوه، میتواند تأثیرات مثبتی بر فرآیند خلق هنر و زندگی ما داشته باشد. این کار باعث ایجاد عمق بیشتر در خلق اثر میشود و به برقراری ارتباط بهتر با خود و دیگران کمک خواهد کرد. پرهیز از قضاوت درباره احساسات منفی، سبب تسکین و کاهش استرس میشود و میتواند زمینه تبدیل اندوه به خلاقیت و رشد را فراهم کند.همه این موارد، درنهایت به تحول شخصی شما منجر خواهد شد؛ چرا که از تمام طیفهای احساسات انسانی خودتان بهره خواهید برد و این امر میتواند آثار هنری غنیتر، عمیقتر و تأثیرگذارتری خلق کند.
۲- شروع با اسکچ یا طرح ساده
زمانهایی که احساس اندوه در ما جریان دارد، تمرکز کردن برروی یک پروژه بزرگ ساده نیست. بهتر است با یک اسکچ یا طرح ساده شروع کنید. این کار میتواند به جریان پیداکردن خلاقیت کمک کند. درمورد هنرهای تجسمی، تقریبا موضوع روشن است. اما اگر هنرمند رشته موسیقی هستید، میتوانید با ایجاد یک ملودی یا ریتم ساده و کوتاه شروع کنید که شبیه به یک اسکچ موسیقایی است و بعداً میتواند به یک قطعه کاملتر تبدیل شود. مثل نواختن یک سری آکورد ساده یا تمرکز بر روی یک تم موسیقایی که به ذهن میآید. همینطور میتوانید به بداههنوازی و یا تمرکز برروی یک ساز خاص فکر کنید. اگر نویسنده و شاعر هستید، شروع به نوشتن جملات یا عبارات کوتاه کنید، طرح اولیه یک شعر یا داستان را بنویسید یا روش نوشتن بدون توقف را امتحان کنید.
۳- استفاده از رنگها
رنگها تأثیر زیادی برروی احساسات دارند. میتوانید رنگهایی را که با حال و هوای فعلی شما همخوانی دارد انتخاب کنید. مثلا رنگهای تیره احساسات عمیقتر را بهتر بیان میکنند. اگر آهنگساز هستید، میتوانید با تغییر ساز، رنگ یا تَمبِر (Timbre) اثر شنیداری تان را تغییر بدهید. و یا گامو مقیاسها را عوض کنید. گامهای مینور این وقتها همخوانتر هستند. اگر نویسندهاید، از زبان توصیفی استفاده کنید و فضاهای رنگی مرتبط با احساستان را ایجاد کنید. یا میتوانید از ایجاد تضاد بین عناصر موجود در متن خودتان استفاده کنید. تنوع در سبک و لحن نوشتار هم میتواند نوعی تنوع رنگی در اثر ادبی باشد. مثلا از جملات کوتاه برای ایجاد اضطراب یا از جملات بلند برای ایجاد آرامش استفاده کنید. با هر تخصصی که باشید، خود رنگها هم میتوانند منبع الهام شما برای آفرینش اثر باشند. راستی شما سه گانه کیشلوفسکی را دیدهاید؟
۴-بازی با بافتها و مواد مختلف
بعنوان یک هنرمند تجسمی میتوانید با استفاده از مواد مختلف مثل پارچه، چوب، یا حتی بازی با بافت رنگها، اثراتی را خلق کنید که با حس اندوه هماهنگ باشند. اگر نوازندهاید، میتوانید روی تَمبِر و دینامیک صدا کار کنید. مثلا نواختن یک قطعه با دو نوع صدای نرم و قوی را امتحان کنید. یا از سازهای مختلف استفاده کنید. میتوانید از تکنیکهای نوازندگی مختلف مثل اِستاکاتو و لگاتو یا تکنیکهای پیشرفتهتری مثل اسلپینگ در گیتارباس یا پیتزیکاتو در ویولن استفاده کنید. میتوانید از جلوههای صوتی مثل ریوِرب، دیلِی، یا دیستورشن استفاده کنید. اگر نویسندههستید، استفاده از سبکهای نگارشی متفاوت، واژگان مختلف، ترکیب ژانر یا لحن و تغییر فرم ادبی (نظم و نثر) میتواند برای شما کاربردی باشد. شما میتوانید با آزمایش تکنیکهای جدید و ابزارها و سبکهای نامتعارف، بافتهای منحصر به فرد خلق کنید.
۵-خلق اثر انتزاعی
اثر انتزاعی میتواند احساسات پیچیده و غیرقابل توصیف را بهتر بیان کند. این سبک هنر به هنرمند اجازه میدهد بدون نیاز به جزئیات زیاد، احساسات خودش را به تصویر بکشد. هنرمندان تجسمی میتوانند از خطوط، رنگها، اشکال و بافتهای غیرقابل شناسایی یا ناآشنا برای خلق آثار انتزاعی استفاده کنند. موسیقی انتزاعی معمولا از ساختارهای سنتی مثل ملودی و هارمونی پرهیز میکند و بیشتر روی صداها، تَمبِرها و
ریتمهای غیرمعمول تمرکز دارد. شاعر انتزاعی از تصاویر، کلمات و عبارات غیرمعمول برای بیان احساسات و مفاهیم استفاده میکند که ممکن است به راحتی قابل تفسیر نباشند و به جای معناهای سرراست، بیشتر به ریتم، صدا و احساس کلمات توجه کند. در یک داستان انتزاعی هم ممکن است نویسنده از روایت خطی و شخصیتهای سنتی پرهیز کند و به جای آن روی تصاویر، نمادها و ایدههای ذهنی متمرکز بشود.
انتهای بخش اول
در این متن، امکانهایی را برای ارتباط و تعامل با لحظات اندوه، مرور کردیم. شاید، و البته که همه آنها، در همه لحظات کاربردی نخواهند بود و شدت و نوع هر غم و درد، در میل و انتخاب کار هنری، ابزار و روشهای ممکن، مؤثر است. این گزینهها، و آنهایی که در پستهای بعد با هم مرور خواهیم کرد، راه کارهایی هستند که می توانند مفید و شاید، گاهی نجات دهنده باشند. در پست دوم، موارد بیشتری را در این مورد بررسی خواهیم کرد.
امیدوارم هیچ اندوهی که بتواند شما را از پا در بیاورد، در جهان وجود نداشته باشد. و آنقدر قوی باشید که از هر اتفاقی، به سلامت عبور کنید.
تصدقتان؛
علی اصغر کلانتر